سام نازنین ماسام نازنین ما، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه سن داره

کودکانه

باقلوای استانبولی

      دستور خوشمزه این شیرینی رو توادامه مطلب ببینید           این دستور رو 1 ماه پیش قول داده بودم بگذارم که الان رسیدم مواد لازم: یوفکای باقلوا        نصف بسته 500 گرمی کره                      150 گرم مغز گردو،پسته یا بادام در مجموع 2 پیمانه یا 200 گرم(به چشمتون اعتماد کنید) پودر قند                 4 قاشق غذا خوری پودر هل یا وانیل بسته به ذائقه  2 قاشق غذا خوری گلاب           &...
25 اسفند 1392

تخم مرغ شب عید

  این تخم مرغ ها رو هم پارسال برای شب عید رنگ کرده بودم که امسال به علت کمبود وقت نرسیدم جدید رنگ کنم. چند تا دیگه هم هست اینها رو تو گوشیم داشتم. بقیه اش رو هم براتون می گذارم. اگر دوست داشتین ایده بگیرین                 ...
21 اسفند 1392

دوستان ناشناس من

اما امسال بدون شما برزخی بیش نبود برای من. دوستان عزیزم. ناشناسان از جان به من نزدیکتر. دوستی شما رو تو سخت ترین شرایط زندگیم بدست آوردم و برام خیلی با ارزشید . من تاهمیشه مدیون محبت های شما دوستان هستم وجود دوستانی که با یک خط نوشته به یادت میارن که تنها نیستی. که برای کسی اهمیت داره خوب بودنت و کم کردن ناراحتی هات!!! این روز ها دوستی های بی ادعا رو کم میشه پیدا کرد و وقتی پیدا کردی باید محکم بچسبیشون. از تک تک شما مهربان همراهان که امسال رو برای من آسون کردید خالصانه سپاسگزاری می کنم و به قلب های پر از محبتتون درود  می فرستم..  از نیلوفر دوست داشتنی خودم  تشکر می کنم که من رو با این فضای مجازی و شما دوستان عزیزم آشنا کرد....
20 اسفند 1392

سالی که گذشت!!!

صدای بهار که آمد زمستان خودش کوله بارش را  جمع می کند و می رود!! بهار با آن همه غرور و کبارش پیش زمستان تعظیم می کند و زمستان را بدرقه می کند تا برود جای دیگری ببارد. سالی که گذشت همه چهار فصلش زمستانی بود برای من.سال خستگی ها و تنهایی ها!! نمی گویم سال بدی بود !1!!  ولی سال تلخی و انتظار و درد و تنهایی بود برای من. روح و جسمم هر دو آنچنان خسته اند زیر بار برف چهار فصل امسال که سر بالا نمی توانند بیاورند. امسال به رسم هر سال، خانه تکانی که کردم، هر چه سعی کردم غبار از روی دل و روحم بردارم، نرفت که نرفت!! کدر شده شیشه قلبم. سنگین شده این جسم خسته ام.   این آخری ها همه وجودم پر از افسوس شده بود. تشنه داشتنت بودم امسال.. بیق...
19 اسفند 1392

خوش بحال،....!!

خانه تکانی هم روی برنامه تمام شد.!!!! در یک اقدام گاز انبری 5 شنبه و جمعه به خونه حمله کردیم و خانه را تکاندیم.    همه پرده ها و دیوار ها و چراغها و..... اگر بدونید خانه چقدر روشن تر شد  تازه فهمیدم این خورشید نیست که کم نور شده بوده بلکه پرده های سفید من  بوده که سیاه و سیاه تر می شده  اینجا تهران دیگه!! خانه ما هم دم اتو بان هست و باور کنید تقصیر من نیست که این همه دوده رو در و دیوار های خانه هست. تازه من دوبار در سال خانه را می تکانم  اصلا خانه شفاف شد باور کنید روز 4 شنبه جایی همایش بودم در مورد کار تخصصی که دارم انجام می دم!! یه پیشنهاد تدریس بهم شد. کار کردن تو محیط های آموزشی رو دوست دارم. آدم رو پ...
17 اسفند 1392

رهام

سلام عزیزم، این پست فقط مخصوص شماست. نمی دونم چطوری می خواستم به دیدنت نیام. منی که خیلی وقت بود منتظر به دنیا اومدنت بودم. پا به پای مامان مژگانت دنبال می کردم و روزشماری می کردم. دروغ چرا!! امیدوار بودم وقتی برای دیدن شمامیام هم بازیت رو توی دل خودم داشته باشم. دوست داشتم با مامانیت از تجربیاتش حرف بزنم و با خودم فکر کنم چه خوب که مژگان از من جلوتره و من می تونم کلی ازش یاد بگیرم. مامانیت خیلی خسته بود. ولی برق شادی رو میشد تو نگاهش ببینی. میدونی همه اش بخاطر حضور مبارک شماست  خاله آیدا شما رو خیلی دوست داره. هر وقت مامانت دعوات کرد فقط بیا به خودم بگو برخورد کنم با مامانیت. هر چند مامان مژگان اونقدر قلب مهربونی داره که بر عکسش ب...
17 اسفند 1392

کار هنری

 از خیلی وقت پیشا می خواستم این تابلو رو براتون بگذارم. این تابلو همونیه که تو اون دوره که مرخصی بودم برای زیفت تمومش کردم.و الان قاب هم شده و به دیوار وصل هست . این کار کلاژ ترکیب رنگ و پارچه و فلز هست. یه زمانی جوونی هام نمایشگاه می گذاشتم. ولی الان فقط گاهی برای هدیه دادن به کسی و یا برای خودم کار می کنم. این تابلو کوچیکترین تابلویی بود که تا حالا کار کردم و خیلی سخت بود چون ریز بود و ظریف کاری لازم داشت. ولی خیلی سرگرمم کرد تو بدترین روزایی که داشتم. خودم خیلی دوستتش دارم. ولی چون ریز بود اونطور که می خواستم برجسته نشد. این تابلو کاملا برجسته هست بخاطر پارچه و فلز هایی که توش بکار برده میشه.     ...
17 اسفند 1392

سلام دوباره

سلام سلام!! دلم برای اینجا آمدن تنگ شده بود. دلم برای تک تک شما دوستان گلم تنگ شده بود.  بشدت به این سایت و دوستای گلم عادت کردم این چند وقت که نبودم خیلی سخت گذشت. البته هنوز هم خیلی شلوغم و از صبح تا شب جلسات رنگ و وارنگ و بودجه بندی سال بعد و هزار و یک کار دیگه هست. ولی خدا بخواد سختی رو رد کردم.  این چند وقت حسابی برنامه هام پر بوده و مثل همیشه که زندگی من رنگ آرامش نداره حسابی بالا پایین شدم. اول از همه بگم که توی یه بحث داغ داغ هفته پیش استفا دادم از کارم و با قهر از شرکت اومدم بیرون. خیلی دیگه اذیت داشتن می کردن و حجم خیلی سنگینی از کار رو روی سرم خراب کرده بودند و فکر می کردند چون خانمم صدام در نمی یاد و می تونن هر...
4 اسفند 1392

ختم قرآن

دوستان  عزیز  به امید خدا ختم قرآن داریم. دوستانی که علاقه مند هستند اسمشون رو به من یا به  سکوت این آدرس  http://manooononini.blogfa.com/ توی لیست دوستان من هست ایشون، خبر بدن که به امید خدا اول اسفند می خواییم شروع کنیم. التماس دعا از همتون دارم یه صلوات بفرستید واسه حاجت همه خوب این دوره می خونیم به نیت حاجت ایدا جون مدیر وبلاگ  کودکانه خدایا به عظمت قران حاجتش و روا کن و یه نی نی ناز و سالم و صالح بهش عطا کن حزب ۱ از جز ۵  مال  مامان منتظر حزب ۲ از جز ۵  مال مریم جون بدون وبلاگ حزب ۳ از جز ۵  مال  منتظر لطف خدا حزب ۴ از جز ۵  مال مامانی  انتظار نوشت های من...
2 اسفند 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودکانه می باشد